در مطلب قبلی با عنوان پاسخ ۳سؤال درباره عدم رضایت از نتایج اهداف خود در مورد هدف گذاری و اینکه با وجود تلاش های فراوان به اهدافی که تعیین میکنیم، نمیرسیم. در رابطه با همین موضوع سه سوال زیر را مطرح کردیم:
سؤال۱.معیار هدفگذاریم چیست؟
سؤال۲. دقت در هدفگذاریم چقدر است؟
سؤال۳. آیا هدفی که برای خود انتخاب کردهام مناسب من هست؟
به دو سوال آن پاسخ دادیم و اکنون پاسخ سوال سوم را با هم بررسی میکنیم .

سؤال۳. آیا هدفی که برای خود انتخاب کردهام مناسب من هست؟
نکته در اینجاست. مثالی میزنم:
ناتالی برای ناهار جمعه مهمان مری هست و مری میخواهد پذیرایی خوبی از دوستش بکند. معیارش غذای سالم و خوشمزه و با دقت کافی هم از دیگران و مادرش راهنمایی میگیرد همچنین در پرسوجویش از ناتالی نیز شنیده بود که علاقهمند به هندوستان و غذاهایش است.
ظهر جمعه مری غذایی خوشمزه و تند به سبک هندیها تدارک میبیند اما دریغ از اینکه پوست ناتالی حساس به ادویهجات تند است و ناتالی بااینکه ضمن خوشمزه بودن غذا در سرو آن رعایت میکند ولی تاول پوست ناتالی باز همان طعم تلخ را به هردوشان میچشاند.
ظاهراً ایرادی در کار نبود اما عدم شناخت و اطلاعات کافی مری از دوستش نتیجهای نهچندان خوشایند را رقم میزند.
ما نیز باوجوداینکه اکثراً فکر میکنیم شناخت و آگاهی کافی از خود و نیازهای خود داریم اما درنهایت متوجه میشویم که در مورد خودمان دچار سو تفاهم هستیم و خیلی از اهدافمان نه بر اساس شناخت از خود و نیازهایمان است که بر اساس نیازهای اعمالشده از طرف جامعه یا دوستان و دیگران بوده که با اهداف و نیازهای اصلی و واقعی ما منطبق نیست. این عدم شناخت حتی در سطحیترین لایههای وجودمان هم بارز است.
اگر در جواب این سؤالات که به چه رنگی، چه حیوانی، چه درس و رشتهای، چه موسیقیای، چه فیلمی، چه موضوعی و… علاقهمند هستیم، بافکر و تأمل جواب میدهیم، نشان از عدم شناخت دقیق خود هست و چهبسا مثلاً برای انتخاب رنگ چندین گزینه مختلف را از ذهن میگذرانیم و جالب اینجاست که گزینه مورد انتخاب هم چهبسا در اثر تبلیغات یا رسانهها و یا سایرین در ما مؤثر و منتخبشده.
حال چه رسد به اینکه در سطوح عمیقتری به علاقهمندیها، نیازها، نقاط ضعف و قوت خود شناخت داشته باشیم و در واقع در رابطه با خود دچار سو تفاهم هستیم. بهاینترتیب باوجود تلاشهای زیاد و شبانهروزی و بعضاً طی طریقهای طولانی و طاقت فرسا درنهایت و بعد از رسیدن به هدف بهظاهر مطلوب و موردپسند خود، طعم شیرین پیروزی بعد از مدتزمان کوتاهی جای خود را به عدم رضایت میدهد و هدفی دوباره و مسیری جدید.
و اینگونه هست که اکثرمان با رشتهای خواندهایم، از شغلی که داریم، از خانهای که خریدهایم، ماشینی که داریم و خیلی از انتخابهای خود مسئلهداریم و تجمیع همه اینها در اکوسیستم زندگیمان، احساس ناخوشایندی از زندگی را به ما دست میدهد.
خودشناسی ذهن و افکار بر پایه توانمندیهای هرکس بهترین راهحل برای معنادار کردن زندگی در همه عرصهها در اختیار ما قرار میدهد که در ادامه این مطالب بیشتر در این مورد با هم خواهیم آموخت.
نویسنده : مهدی کربلایی